نوشته شده در 3 خرداد 1395
در طب سنتي رازيانه به عنوان ضد نفخ، مدر، دفع كننده سنگ هاي كليه و مجاري ادراري ، افزايش دهنده شير مادران مورد استفاده قرار مي گيرد.
رازيانه با نام علمي Foeniculum vulgare Mill گياهي چند ساله است كه به دو صورت وحشي و زراعي در ايران ديده مي شود. به طور كلي تمام قسمت هاي گياه رازیانه خاصيت درماني دارد، اما بيشترين قسمت مورد استفاده آن بذر رازیانه است كه حاوي روغن اسانس فرار است و مهمترين تركيب شيميايي آن آنتول است كه بيشترين خواص اين گياه مربوط به اين تركيب است. از طرفي ديگر مزه شيرين رازيانه مربوط به وجود آنتول و استراگول در آن مي باشد. نوشته شده در 3 خرداد 1395
به این تست شک نکنید. این آخرین و استانداردترین تست شخصیت شناسى است که این روزها در اروپا بین روانشناسان در جریان است. پاسخهایش هم اصلاً کار دشوارى نیست. کافى است کمى به خودتان رجوع کنید. یک کاغذ و قلم هم کنار دستتان باشد که بتوانید امتیازهایى که گرفته اید را جمع بزنید. حاضرید؟ پس شروع کنید:
۱) چه موقع از روز بهترین و آرام ترین احساس را دارید؟ الف)صبح، ب) عصر و غروب، ج ) شب نوشته شده در 3 خرداد 1395
نوشته شده در 3 خرداد 1395
نوشته شده در 3 خرداد 1395
آیا سکوت کودک میتواند به علت اضطراب باشد
محققان میگویند حرف نزدن بعضی بچه ها میتواند به علت وضعیتی باشد که به آن selective mutism میگویند. این در واقع نوعی ترس یا فوبیای حرف زدن است که در آن کودک موقع حرف زدن به یک نقطه خیره شده و عضلاتش سفت میشود. این با خجالتی بودن کاملا متفاوت است. این بچه ها در خانه به راحتی حرف میزنند ولی در شرایط دیگر کاملا فریز شده و ساکت میشوند. محققان میگویند این وضعیت معمولا در سنین قبل از پنج سالگی شروع میشود ولی میتواند تا سنین مدرسه رفتن تشخیص داده نشود. شیوع این نوع سکوت در بچه های دو زبانه سه برابر بیش از معمول است که میتواند به علت بیشتر بودن میزان استرس در زندگی آنها باشد. این وضعیت میتواند موجب اختلالات جدی در ارتباطات کودک شده و در یادگیری او مشکلاتی ایجاد کند. سکوت اضطرابی میتواند همراه با دیگر اختلالات مربوط به اضطراب و یا همراه با اوتیسم بروز کند. درمان این نوع از سکوت با تغییر در محیط زندگی کودک است. آنها را در مراحل جداگانه در معرض محیط های جدید قرار داده و در هر مرحله میزان شلوغی و استرس محیط را بیشتر میکنند. در همان حال کودک را از علائم اضطراب و راه های مواجه شدن با آن آموزش میدهند. کلید موفقیت در مواجهه با این افراد وجود یک مربی مورد اعتماد کودک است که با این بیماری آشنایی کامل داشته باشد. نوشته شده در 3 خرداد 1395
نوشته شده در 3 خرداد 1395
این نتیجه تحقیقات پرفسور سمیعی است. تحقیقات او نشان داده است که ساختار کوچک هیپوتالاموس در مغز ماده آزاد کننده هورمونی ترشح می کند به نام کورتیکوتروفین، این ماده وظیفه ی تامین انرژی لازم بدن برای مقابله با استرس، شرایط بحرانی و اضطراب را دارد.
در واقع همان چیزی است که به بدن کمک می کند تا بتواند مدیریت هیجان اداره کند. اما عمر این ماده فقط یک سال است و گاهی به صورت خودکار درمغز ترشح می شود. برای دانستن این مطلب که چه چیزهایی باعث ترشح بیشتر این ماده در برخی افراد و یا قطع و تاخیر ترشح درافراد دیگر میشود، پروفسور سمیعی تحقیقاتی انجام داده است. نتیجه تحقیقات چندی پیش در سایت پروفسور سمیعی منتشر شد. نتیجه تحقیقات برای علم روانشناسی بسیار جالب و بی نظیربود. نتیجه این تحقیقات می گوید: وقتی شما از منظره ای یا دیدن چیزی ویا انجام کاری لذت می برید و از آن به صورت کلامی تعریف می کنید و یا اینکه اهل به به و چه چه کردن هستید، میزان ترشح این ماده در مغز افزایش می یابد. علاوه بر این وقتی شما یک پارچه زیبا، گلبرگ گل یا هر چیز لطیفی را لمس میکنید و ازآن احساس خوشایندی دارید، میزان ترشح این ماده در مغز افزایش مییابد. همچنین، وقتی شما دست می زنید یا همان به اصطلاح کف زدن، حتی وقتی دریک کنفرانس حضور دارید و یا در یک مهمانی و... حتی به مدت زمانی کوتاه، میزان ترشح این ماده در مغز را افزایش میدهید ... باید بدانیم که رفتارها و لذت های ما چه بصری و چه لمسی همه باعث کنترل هیجانات و استرس ها در بدن میشوند. این گونه رفتار ها را در بدن خود ذخیره و انباشته سازید تا باعث ترشح بیشتر ماده های موثر مغز در آرامش شما شود. یادمان باشد از این لحظه به بعد؛ لذتهایمان را به زبا ن بیاوریم تا مغز هوشیارانه آنها را دریافت کرده و به کار برد. نوشته شده در 3 خرداد 1395
نوشته شده در 3 خرداد 1395
نوشته شده در 3 خرداد 1395
TED نام یک سازمان غیر انتفاعی آمریکایی است که در سال 1984 در کالیفرنیا تاسیس گردید و مخفف سه کلمه Technology, Entertainment, Design می باشد، شهرت این سازمان به خاطر برگزاری کنفرانسهای ویژهایست که هر ساله برگزار میشوند و با نام کنفرانس تد شناخته میشوند. شعارشان گسترش ایده های ارزشمند می باشد و عمیقا بر این باور هستند که ایدهها قادرند روش، رفتار، زندگی و در نهایت جهان را تغییر دهند. به همین دلیل این موسسه را به عنوان سازمانی در جهت آشنایی و تبادل پیشنهادات علمی و انگیرشی از سوی تمام متفکران جهان بنا نهاده اند.
نوشته شده در 3 خرداد 1395
نوشته شده در 3 خرداد 1395
نوشته شده در 3 خرداد 1395
نوشته شده در 3 خرداد 1395
دکتر ریچارد اس.تی. جان نویسنده، محقق و تحلیلگر موفقیت با انجام یک تحقیق میدانی هشت عامل برای موفقیت افراد را معرفی کرده. این تحقیق در طی ۷ سال با روش مصاحبه از ۵۰۰ فرد موفق در سطح جامعه بین المللی صورت گرفته اســت.
افراد موفق: ۱- درانجام کار اشتیاق دارند ۲- سختکوش هستند ۳- کار خوب ارائه میکنند ۴- تمرکز میکنند ۵- خود را هول میدهند یا تشویق میکنند ۶- به دیگران خدمات ارائه میکنند ۷- ایده دارند ۸- سماجت میکنند
ریچارد اس.تی.جان در سال 2005 در کنفرانس تد، هشت عامل موفقیت را ارائه کرد.
نوشته شده در 3 خرداد 1395
سال ها پیش در یکی از ایالت های امریکا یک مسابقه دو برگذار شد . . . روز مسابقه همه شرکت کنندگان منتظر بودند تا تپانچه شلیک شود . . . وقتی مسابقه شروع شد همه شروع به دویدن کردن . . . مسیر مسابقه نسبتا طولانی بود . . . در همان ابتدای رقابت پای شرکت کننده ای به نام مایکل پیچ خورد و از مچ شکست ولی مایکل برای مداوا از خط مسابقه خارج نشد و لنگان لنگان به راه خود ادامه داد . . . افراد پشت صحنه مدام او را به خارج زمین فرا می خواندند تا مداوا شود ولی مایکل دست بردار نبود بعد از چهار ساعت همه به خط پایان رسیدند بعد از آن نفرات اول تا سوم معلوم گردید و جوایز آنها داده شد . . . داوران میخواستند پایان مسابقه را اعلام کنند که مجری اعلام کرد هنوز یک نفر در مسیر مسابقه است و طبق قوانین باید تا زمان آمدن آخرین نفر صبر می کردند . . . بله مایکل همچنان با پای لنگ میامد و این اتفاق از طریق رادیو و تلویزیون به مردم مخابره می شد و آنها خیلی تعجب کردند و برای مشاهده آخر کار به محل خط پایان رفتند بالاخره بعد از هشت ساعت مایکل به خط پایان رسید و آنجا انبوهی از مردم را دید که برای تشویق آمده بودند وقتی با او مصاحبه شد گفت " مردم کشورم مرا این جا نفرستاده بودند که در همان ابتدا از مسابقه خارج شوم . . . من باید به هر قیمتی که بود این مسیر را میامدم" مایکل با اینکه اول نشد ولی به هدفش رسید و نامش برای همیشه جاودانه ماند ولی هیچ کس نام نفر اول آن مسابقه را به خاطر ندارد . . .
نوشته شده در 3 خرداد 1395
نمکدان ها را که پر می کنی توجهی به ریختن نمک ها نداری اما زعفران را که میسابی به دانه دانه اش توجه می کنی حال انکه بدون نمک هیچ غذایی خوشمزه نیست ولی بدون زعفران ماه ها و سال ها می توان آشپزی کرد و غذا خورد مراقب نمک های زندگیتان باشید ساده و بی ریا و همیشه دم دست که اگر نباشند وای بر سفره زندگی . . . نوشته شده در 3 خرداد 1395
تلفن همراه جایگزین ساعت، دوربین، تقویم و زنگ ساعتتان شده لطفا نگذارید جایگزین دوستان و خانواده تان شود
تکنولوژی به عنوان ابزاری تحت کنترل انسان برای کمک به بهبود وضع زندگی اوست اما در حال حاضر انسان به عنوان ابزاری تحت کنترل تکنولوژی قرار گرفته است . . .
لینک مشاهده و دانلود کلیب برده تکنولوژی نوشته شده در 3 خرداد 1395
ﺍﺯ ﺍﻓﻼﻃﻮﻥ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ: ﺷﮕﻔﺖﺍﻧﮕﯿﺰﺗﺮﯾﻦ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﭼﯿﺴﺖ؟ ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩ: «ﺍﺯ ﮐﻮﺩﮐﯽ ﺧﺴﺘﻪ ﻣﯽﺷﻮﺩ، ﺑﺮﺍﯼ ﺑﺰﺭﮒ ﺷﺪﻥ ﻋﺠﻠﻪ ﻣﯽﮐﻨﺪ ﻭ ﺳﭙﺲ ﺩﻟﺘﻨﮓ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﮐﻮﺩﮐﯽ ﺧﻮﺩ ﻣﯽﺷﻮﺩ ! ﺍﺑﺘﺪﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺴﺐ ﻣﺎﻝ ﻭ ﺛﺮﻭﺕ ﺍﺯ ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺧﻮﺩ ﻣﺎﯾﻪ ﻣﯽﮔﺬﺍﺭﺩ، ﺳﭙﺲ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﺎﺯﭘﺲ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺭﻓﺘﻪ، ﭘﻮﻝ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺧﺮﺝ ﻣﯽﮐﻨﺪ.
نوشته شده در 3 خرداد 1395
نوشته شده در 3 خرداد 1395
نوشته شده در 3 خرداد 1395
نوشته شده در 3 خرداد 1395
نوشته شده در 3 خرداد 1395
نوشته شده در 3 خرداد 1395
نوشته شده در 3 خرداد 1395
چارلی چاپلین : با پدرم رفتم سیرك توی صف خرید بلیط یه زن وشوهر با چهاربچشون جلوی ما بودند
كه با هیجان زیادی در مورد شعبده بازی هایی که قرار بود ببینند، صحبت می کردند… وقتی به باجه بلیط فروشی رسیدند، متصدی باجه، قیمت بلیط ها رابهشون اعلام کرد . ناگهان رنگ صورت مرد تغییر کرد و نگاهی به همسرش انداخت معلوم بود که مرد پول کافی نداشت. و نمیدانست چه بکند و به بچه هایی که با آن علاقه پشت او ایستاده بودند چه بگوید . ناگهان پدرم دست در جیبش برد و یک اسکناس صددلاری بیرون آورد و روی زمین انداخت. سپس خم شد و پول را از زمین برداشت به شانه مرد زد و گفت: ببخشید آقا، این پول از جیب شما افتاد! مرد که متوجه موضوع شده بود، همان طور که بهت زده به پدرم نگاه میكرد گفت: متشکرم آقا. مرد شریفی بود ولی درآن لحظه برای اینکه پیش بچه ها شرمنده نشود، کمک پدرم را قبول کرد… بعد از این که بچه ها به همراه پدر و مادشان داخل سیرک شدند، من و پدرم آهسته از صف خارج شدیم و به طرف خانه برگشتیم و من در دلم به داشتن چنین پدری افتخار کردم آن زیباترین سیرکی بود که به عمرم ندیدم ! ثروتمند زندگی کنیم ، بجای آنکه ثروتمند بمیریم .!!! نوشته شده در 3 خرداد 1395
نوشته شده در 3 خرداد 1395
نوشته شده در 3 خرداد 1395
مردی دهاتی به شهر آمد ، یک نفر از دوستان شهری او دختری بسیار زشت و بد رفتار داشت ، با همدستی چند نفر از دوستانش مرد دهاتی را وادار به نکاح با دختر خود کرد . مرد دهاتی که بعد از نکاح متوجه شد چه حقه ای سوار کرده اند به قضا تن داد و او را سوار بر الاغ به دهات خویش برد. زن چون شهری بود و قر و فری تمام عیار داشت ، ظاهر فریبنده اش توجه همه را جلب میکرد . عاقبت مرد دهاتی طاقت نیاورد چادر زن را از سرش برکشید تا همه چهره زشت و پر آبله ، سر طاس و کم موی اورا ببینند . گفت : شما را به خدا خوب ببینید که چقدر از درون مرا می کشد ، از بیرون شما را ؟
نوشته شده در 3 خرداد 1395
نوشته شده در 3 خرداد 1395
نوشته شده در 3 خرداد 1395
نوشته شده در 3 خرداد 1395
نوشته شده در 3 خرداد 1395
30/5/94
خیلی بده خیلی بعد از تنظیمات جدید بلگفا کلی از پست هام نیست و من خیلی ناراحتم چون ازشون بکاپ هم نگرفتم چقدر از روزهام گم شد اینجا خیلی بده واقعا کل سال 93 نیست . اخر 92 و 93 ام پر از خوبی و خوشی و ازدواج و اتفاقهای خوب بود که نوشته بودم این بی انصافی هست که قسمت خوب و دوست داشتنی اتفاقاتم نباشه بلاگفا بیا پاسخ گو باش ************* هنوز ناراحتم ، هرچند نبودن نوشته هام از خوبی اتفاقات و خاطره ها کم نمی کنه اما من از مرور نوشته ها لذت میبردم . کسی هست که خیلی عمیق دوستش دارم و از تک تک روزهای این کمتر از دوسال از آشنایی تا باهام بودن مون از روزهای ازمون م ، پایان نامه و .... در کنارش لذت می برم . و چقدر همه دوست ش دارن تو خونه ما . نوشته شده در 3 خرداد 1395
نوشته شده در 3 خرداد 1395
94/8/2
اولش اینکه دوستان وبلاگی عزیزم . ستاره عزیز همون طور که گفتم بلاگفا که عوض شد تقریبا نوشته های یک سالم پرید . الان شما زیر پست های سال 92 به عنوان پست جدید کامنت میزارید :))) من 92 عاشق شدم، ازدواج کردم و الان هم از انتخابم خیلی شادم . ******** و اما بعد قبلا ها یک دوستی داشتم که اینجا هم ازش نوشته بودم . همیشه هم به همه میگفتم و میگم خیلی دوست خوبی بود و هوام رو داشت و دونه دونه خوبی هاش رو برا همه می شمارم . اما الان میخوام حقیقت رو بگم ، من دوست خیلی بهتری براش بودم ( این خودخواهی نیست حقیقت هست ) از روزی که جشن عروسی گرفتم باهام قطع رابطه کرده !! یعنی یک سال و نیم ! خیلی تماس گرفتم جواب نداد و از بقیه هم پرسیدم ، دوست مشترک مون که ازش پرسیده لبخند زده فقط. من یک جمله دارم که همیشه میگم هیچ وقت تو غم و ناراحتی با اطرافیان ت درد و دل نکن چون اون رو به تمام زندگیت تعمیم میدن و اگر دنیا هم یادش بره اینا یادشون نمیره اما خودم تو چندتا مورد این رو رعایت نکردم یکی اش همین ادم. حتی نمی دونم مشکل اش با من چی هست !!! فقط یادم هست مجرد که بودم میگفت ازدواج نکن ببین من بهت چی میگم . می دونید با این حال که دارم فکر میکنم دوستش دارم هنوز چون تمام خوبی هاش یادم میاد که مهربون بود دوست بودیم . تلفنی حرف میزدیم . دوبار خونه اش رفتم شاید هم یک بار . یک بار تو خیابون دیدیم همو . برای مریضی مامان خیلی زحمت کشید خیلی زیاد یک بار هم اومد رفتیم بیرون . نگران کارم بود به دوستاش سفارش میکرد اما آیا من هیچ وقت براش دوست خوبی نبودم ؟؟؟؟ اون زمان که من شنوده حرفهاش بودم ساعت های طولانی باهاش تلفنی حرف میزدم . مهم نبودم ؟؟ اون زمان که در شرف ازدواج بود و خیلی بیشتر حرف میزدیم . خیلی زیاد . حتی همین حرف زدن ها برام دردسر شد و هیچ وقت بهش نگفتم که اون زمان که من خونه دختر خاله ام بودم و با ناراحتی از نامزدش زنگ زد و من یک ساعت حرف زدم همون حرفها بعدها برام دردسر شد که با تلفن حرف میزدم با.... و خیلی دردسر شد . اما من اون زمان دوستم برام مهم بود . وقتی روحیه اش به کارش نمی خورد با گریه زنگ میزد ، وقتی از نامزدش و پدرش ناراحت بود و زنگ زد اون روز با گریه و.... اما بعد که زمان عقدش رسید حتی بهم خبر نداد !!! و من درک کردم . باز دوستش موندم . یکی دوهفته بعد از جشن ما که نیومد و حتی زنگ هم بهم نزد خودش بعد از چند سال جشن گرفت و اما بازهم مثل عقدش به من نگفت با این تفاوت که همه دوستان مون رو دعوت کرد!!! و من بی خبر کد تماس رایگان م رو زدم که اون روز به دوستام زنگ بزنم ، جواب نداد و وقتی به دوست بعدی زنگ زدم گفت ساعت چند بریم یخ کردم چرا همیشه من باید درک کنم شرایط آدمها رو ؟ من خیلی بیشتر براش دوست بودم و نگران و همراه اش و الان خیلی وقت هست که به تصمیم اش احترام گذاشتم که دوست داره یهو یک آدمهایی رو حذف کنه
نوشته شده در 3 خرداد 1395
یک فردی رو دو سال قبل جایی معرفی کردم که میشدیم همکار دوست هم هستیم مثلا ، همیشه هم کمک اش کردم ، تو زندگی اش مشکل زیاد داشت ، خوشحال هم بودم حداقل دارم کمک اش میکنم جدا از اون تو تو آموزشگاه هم بهش درس میدادم ، که خیلی اذیت میکرد با بی نظمی اش . خلاصه به شوخی خنده میگذشت تو اون کار اول هر دوسال وسط سال برنامه ام رو باهاش عوض کردم چن مشکل داشت امسال رفت برنامه من رو برای خودش گرفت . من تو دلم خیلی ناراحت شدم ، بعد گفتم ولش کن تقصیر مقام بالاتر هست نه این بنده خدا هم رشته هم نیستیم !!! برا مقاله اش هم کلی پیگیری کردم اون کار رو هم دوساعت برداشتم فقط بعد از چهارسال!!! بهم زنگ زد که اون روزت رو باهام جا به جا میکنی که گفتم نه نمی تونم الان . همین رو بعد از دوماه رفته تو دفتر گفته !!!! فلانی با من بد برخورد کرد!!! تو این همه سرشلوغی این رو نمی دونم کجای دلم بزارم !!!! واقعا ناراحت شدم ، وقتی همکارم بهم زنگ زد گفت ، یعنی چی خوب. بعد هم بینهایت بی نظم و فراموشکار هست چندبار کولر آموزشگاه رو شب تا صبح روشن گذاشت، در و یادش رفت ببنده ، حساب کتاب هم ه بماند این بار به منشی گفتم کلاس ها با من هماهنگ شه که به این خانم گفتن ، اینم بهش برخورد!!! آقا من سه ساله پولم رو گذاشتم برا اون اموزشگاه ، وقت و عمرم رو گذاشتم ! حالا اومدم تو خوبی به شما کلاس بدم پول که هیچی از کلاسها نمیده شاکی هم هست . شریک آموزشگاه هم میگه خودت بهش بگو ! من چطوری بگم ؟؟ برای همین حرفها دلم میخواد این همه زحمت رو ولش کنم و از شراکت آموزشگاه بیام بیرون وقتی نمی تونم تو اموزشگاه خودم بگم چکار کنید چکار نکنید تقصیر خودم هست که توقغ ایجاد کردم !!!
************** یک هفته بعد نوشت : خودم زنگ زدم و باهاش کلی از همه چیز حرف زدم . و انگار نه انگار که درباره ام حرف زد و منم ناراحت شدم . نوشته شده در 3 خرداد 1395
باهوش بودن مهمتر است یا متفکر بودن
در یک سالگی توانست بخواند در ۹ سالگی به ۸ زبان زنده دنیا صحبت میکرد در ۱۲ سالگی وارد معتبرترین دانشگاه جهان یعنی هاروارد شد توانایی خارق العاده در یادگیری زبان های متفاوت و ریاضیات داشت برخی بهره هوشی او را ۲۵۰ تخمین زده اند در سن ۴۶ سالگی هم از دنیا رفت یکی از کارهای مشهور او اختراع زبان Vendergood بود
آیا او را میشناسید ؟؟ برای اینکه اسم او را بدانید باید به اینترنت مراجعه کنید.
"ویلیام جیم سایدیس" بهره هوشی اش از انیشتن و ادیسون و داوینچی و هر انسان چند قرن اخیر بیشتر بوده پس چرا ما او را نمیشناسیم ؟ چون ما در نهایت انسانهای متفکر برایمان تاثیرگذار خواهند بود نه صرفا انسان های باهوش.
هوش یک ابزار است و تفکر مهارت استفاده از این ابزار . من نمیدانم اگر سایدیس به اندازه ادیسون متفکر بود چی اختراع میکرد ولی میدونم که از هوشش می تونست بهتر استفاده بکنه.
پست شماره 348 نوشته شده در 3 خرداد 1395
مهندس ساختمان
روزی ﻣﻬﻨﺪﺱ ﺳﺎﺧﺘﻤﺎﻧﯽ، ﺍﺯ ﻃﺒﻘﻪ ﺷﺸﻢ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺩ ﮐﻪ ﺑﺎ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﮐﺎﺭﮔﺮﺍﺵ ﺣﺮﻑ ﺑﺰﻧﻪ , ﺧﯿﻠﯽ ﺍﻭﻧﻮ ﺻﺪﺍ ﻣﯿﺰﻧﻪ ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺷﻠﻮﻏﯽ ﻭ ﺳﺮﻭ ﺻﺪﺍ، ﮐﺎﺭﮔﺮ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻧﻤﯿﺸﻪ . ﺑﻪ ﻧﺎﭼﺎﺭ ﻣﻬﻨﺪﺱ ۱۰ ﺩﻻﺭ ﻣﯿﻨﺪﺍﺯﻩ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺗﺎ ﺑﻠﮑﻪ ﮐﺎﺭﮔﺮ ﺑﺎﻻ ﺭﻭ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻨﻪ. ﮐﺎﺭﮔﺮ ۱۰ ﺩﻻﺭ ﺭﻭ ﺑﺮﻣﯿﺪﺍﺭﻩ ﻭ ﺍﻭﻧﻮ ﺗﻮﺟﯿﺒﺶ ﻣﯿﺬﺍﺭﻩ ﻭ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺎﻻ ﺭﻭ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻨﻪ ﺷﺮﻭﻉ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﺑﻪ ﮐﺎﺭ ﮐﺮﺩﻥ . ﺑﺎﺭﺩﻭﻡ ﻣﻬﻨﺪﺱ ۵۰ ﺩﻻﺭ ﻣﯿﻔﺮﺳﺘﻪ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﻭ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﮐﺎﺭﮔﺮ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺎﻻ ﺭﻭ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻨﻪ ﮐﻪ ﺑﺒﯿﻨﻪ ﺍﯾﻦ ﭘﻮﻝ ﺍﺯ ﮐﺠﺎ ﺍﻭﻣﺪﻩ، ﭘﻮﻟﻮ ﻣﯿﺬﺍﺭﻩ ﺗﻮ ﺟﯿﺒﺶ . ﺑﺎﺭ ﺳﻮﻡ ﻣﻬﻨﺪﺱ ﺳﻨﮓ ﮐﻮﭼﮑﯽ ﺭﻭ ﻣﯿﻨﺪﺍﺯﻩ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﻭ ﺳﻨﮓ ﻣﯿﺨﻮﺭﻩ ﺑﻪ ﺳﺮﮐﺎﺭﮔﺮ. ﺍﯾﻦ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ، ﻫﻤﺎﻥ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺍﺳﺖ، ﺧﺪﺍﯼ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻧﻌﻤﺖ ﻫﺎ ﺭﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎ ﻣﯿﻔﺮﺳﺘﻪ ﺍﻣﺎ ﻣﺎ ﺳﭙﺎﺱ ﮔﺬﺍﺭ ﻧﯿﺴﺘﯿﻢ. ﺍﻣﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺳﻨﮓ ﮐﻮﭼﮑﯽ ﺑﺮ ﺳﺮﻣﻮﻥ ﻣﯿﻔﺘﻪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻭﺍﻗﻊ ﻫﻤﺎﻥ ﻣﺸﮑﻼﺕ ﮐﻮﭼﮏ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﻧﺪ، ﺩﺭ ﺍﻭﻥ ﻣﻮﻗﻊ ﺑﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺭﻭﯼ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﯾﻢ. ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺧﺎﻃﺮﺍﺳﺖ؛ ﻫﺮ ﺯﻣﺎﻥ ﮐﻪ ﺍﺯ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﻣﺎﻥ ﻧﻌﻤﺘﯽ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺭﺳﯿﺪ، ﻻﺯﻡ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺳﭙﺎﺱ ﮔﺬﺍﺭ ﺑﺎﺷﯿﻢ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺳﻨﮕﯽ ﺑﺮ ﺳﺮﻣﺎﻥ ﺑیفتد .
شکر نعمت نعمتت افزون کند
پست شماره 349 نوشته شده در 3 خرداد 1395
همه چیز بستگی به هوای دلت دارد
حال دلت که خوب باشد همه دنیا به نظرت زیباست
آدمها همه شان دوست داشتنی اند و همه را می توانی ببخشی ،حتی چراغ قرمز برایت مکثی دوست داشتنی می شود که لحظهای پا را از روی پدال برداری و بتوانی فکرکنی به چیزهایی که دوست داری .
حال دلت که خوب باشد حتی می شوی همبازی بچه ها
برای عزیزانت وقت می گذاری و یک دنیا مهربانی در چهره ات نهفته است .
و چقدر لذت دارد که آدم حال دلش خوب باشد.
پست شماره 350 نوشته شده در 3 خرداد 1395
آرامش واقعی
آرامش نه عاشق بودن است....
وقتی در اوج نبودن ها نابودت نمی كند... آرامش واقعی یعنی همین:
پست شماره 351 نوشته شده در 3 خرداد 1395
مثبت اندیشی 6 ساله شد
وبلاگ "مثبت اندیشی" 10 . 1388 ساخته شد بعدش 10 . 1389 شد یه ساله دوباره بعدش 10 . 1390 شد دو ساله بعده بعدش 10 . 1391 شد سه ساله بعده بعده بعدش 10 . 1392 شد چهار ساله بعده بعده بعدش 10 . 1393 شد پنج ساله بعده بعده بعدش 10 . 1394 شد شش ساله
از همه دوستان هم بخاطر لطف و دل گرمی ای که تو این مدت به من و وبلاگم داشتند ، که باعث شد این وبلاگ همچنان ادامه داشته باشه واقعا سپاس گذارم .
پست شماره 352
|
|
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
دیگر موارد
|
|