حديث بي كسي هايم، نواي ساز مي گردد
صداي ناله ام با ناله ام دمساز مي گردد
چه مي گويم؟ چه مي گويم؟ كدام آواز؟ محبوبم؟
منم آن زخم كاندر زخمه ام آواز مي گردد
خيالت در سرم شام و سحر مي گردد و گويي
به گرد بلبلي باز سبك پرواز مي گردد
خيالت عشق و اميد است، گويي پيرمردي را
دو فرزندش پس از عمري اسارت باز مي گردد
١٦/٢/٩٥-تبريز